Back
Home
اشعار محمل
اشعار اهل بیت علیه السلام
صفحه اصلی
امام حسن
اگر این است تاثیر شنیدن
خواهر نازنین من، دلشورتو بذار کنار
قوتت همه شب خون جگر بود حسن جان
زینب چو حال سخت حسن را نظاره کرد
ز تو ای زهر ممنونم که خود را کارگر کردی
آتش نشسته بر جگرم واى مادرم
کن مرا سیر تماشا زینب
آخر یه روز شیعه برات حرم می سازه
دوبیتی
خون دل خوردن نصیب من شده
مگر امام مجتبى کریم وبا وفا نبود
بیا اى در هجوم درد و غمها سنگرم، زینب
دید چون بوسه ندادند به روى کفنش
قامت سرو از صبوریم خمید
هرگز دلی ز غم، چو دل مجتبی نسوخت
خون دل خوردن نصیب من شده
جام زهر آلوده را سر مى کشید
زهر کجا، جُعد کجا، او کجا؟!
لاله ای بود که با داغ جگر سوخته بود
سلام ای برتر از ایوب صبرت
از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
از دو طشت آمد نوای شور و شین
دگر راحت شدم از کوچه هایت ای مدینه
آتش از مهر تو می گردد گلستان یا حسن
مهرت به کائنات برابر نمی شود
ای سراپا حسن امام حسن
یاسی به رنگ سبز ز گلخانه می رود
ای دو جهانت فدا یا حسن بن علی
مرغ شب میرود و انجمن آماده کنید
آخر نشد برای تو حرم بسازیم
صفر تمام شد و طی نشد عزای حسن
نیست کس غیر از خدا آگاه از سوز نهانم
هر قدر که می خواست گدا، شاه کرم داشت
ذکر نزول عطا، یا حسن و یا حسین
مرا که بی قرار می کند حسن
زهر آتش شد و بر زخم دلی مضطر خورد
به دل شعله ورم سایه ی دریا افتاد
یافتم در گذر راهبری
بیا خواهر که از کارم گره دست اجل وا کرد
ای کاینات سفره ی عام تو یا حسن
فدای جود کسی که هر آنچه را بخشید
ای کرم، خاک قدم های گدای در تو
حسین اِستاده و گویی که از رازی خبر دارد
ای کرم، خاک قدم های گدای در تو
من از دربار آن شاهم، که صد حاتم گدا دارد
غبار صحن تو بر درد جان دواست بقیع!
اولین گوهر ارزنده ی زهرا حسن است
شرر زهر جفا سوخته پا تا سر من
در خانه شدی کینه ی همسر دیدی
حدیث حُسن تو را گفتم و حَسن باشد
نشستم گوشهای از سفره همواره رنگینت
یک یار باوفا که شود یاورش نداشت