Back Home

اشعار محمل

حضرت زهرا سلام الله علیها


رفتی ولی نرفته گلم بوی تو هنوز
دارد سرم هوای سر کوی تو هنوز

بعد از تو سوی چشم مرا اشک میبرد
ای سمت چشمهای ترم سوی تو هنوز

قلبم، سرم، تمام تنم تیر میکشد
از آن لگد که خورد به پهلوی تو، هنوز


مسمار اگر نبود تو بودی و دخترت
سر میگذاشت بر سر بازوی تو هنوز

مانده است روی معجرت از رو گرفتنت
آثاری از جراحت ابروی تو هنوز

ای کاش مانده بود به شانه یکی دوتا
از تارهای سوخته موی تو هنوز

از اینکه پیش روی حسن سیلی ات زدند
شرمنده ام بجان تو از روی تو هنوز

مصطفی متولی


1398/11/16
صفحه قبل صفحه بعد