Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


سیری کنم در شهر دل تا بنگرم جای تو را
سر بر کشم از آسمان بوسم کف پای تو را

اشکی به چشمم کن عطا تا شویمش از هر خطا
شاید ببینم لحظه ای رخسار زیبای تو را

از کاسه بیرونش کنم یکباره در خونش کشم
چشمی که می خواهد ز من غیر از تماشای تو را

این در خیال وصل حور آن در تمنای جنان
من از تو ای آرام جان دارم تمنای تورا

دل را به دستش می دهم جان را فدایش می کنم
باد ار به گوشم آورد یک لحظه آوای تو را

گردیده ام مایل به تو نادیده دل دادم به تو
زیرا که پیش از دیدنم دیدم تجلای تو را

1388/12/16
صفحه قبل صفحه بعد